مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
بـهـشـت اهـل ولا را ثـمـر مبارک باد طـلـوع عـید بـزرگ دگر مـبارک باد خدای عـزّ وجلّ را ولی تمـاشاییست به روی دست محمّد، علی تماشاییست سـلام بـاد بـه ابـن الرضـا و فـرزندش شـفای روح مسیحا ز فـیض لبخـندش نـدیـده چـشم بـشر جـز ائـمّـه مانـندش سزد که مدح بگـوید فـقـط خـداوندش جــمــال او هـمـه آئـیـنــۀ امــام جـواد علی است این، پدر و مادرم فدایش باد سخنوران جهان مست یک عبارت او جحـیم بـاغ چنان گـردد از اشارت او سر سـران همـه در حلـقـۀ اسـارت او دعـای «جامعه» زیبـاترین زیارت او زیارتی که سزد وحی سرمدش خوانند شـنـاسـنـامــۀ آل مـحــمّــدش خـوانـنـد مهی که مهر هم از ماه عارضش خجل است چو آفتاب به دلهای پاک مشتعل است گـل محـبـت او زینت بهشـت دل است عدو هم از کرمش شرمگین و منفعل است جهانیان همه مرهـون لطف او من هم نه من گـدای در او شـدم که دشمن هم الا حــرم حــرمِ ســامــرات را زائــر بهشت، زائر صحن و سرات را زائر فـرشـتـگـان حـرم بـا صـفات را زائر جــواد مـــاه رخ دلـــربــات را زائـر عجب نه گر به قفس شیر وحشیات شد رام مـطـیـع سلـسلـۀ تـو اسـت گردش ایـام تو چارمین عـلی از عـتـرت پیـامبری تو خـود امـام و امـام جـواد را پسری تو بـر امـام رضـا نیـز پـارۀ جـگـری تو چون حسین چـراغ هـدایت بـشری ائمّه هادی و تو خود به کنیه هادیشان اگرچه بر حرم حضرتت جسارت شد حـریم محـترمت در جهان زیارت شد نصیب شیعه در این امتحان بشارت شد نصیب دشـمن تو ذلت و حـقـارت شد شکست شیعه محال است چون به حصنِ ولاست تـمـام خـلـقـت هـسـتی بـوَد بـرای شما نهـاده سر به زمین آسمان به پای شما سـعـادت هـمـه عـالـم بـود ولای شـمـا بُـوَد «بـکُـم فَـتَـحالله» در ثـنـای شـمـا خـدا بــرای شـما خـلـق کرد عـالـم را به غـیر بـاب شما حق نیـافـریده دری خـدا پـرست نیام گـر زنـم در دگری نبود و نیست به جز بر درِ شما خبری اگـر کـنـید بـه کـل جهـانـیـان نـظـری قـسم به هر که گـذارد قدم به راه شما مصیبت است اگر یک نظر به ما نکنید مـرا ز دامـن پُـر مهـرتان جـدا نکـنید رهـم دهیـد در ایـن خانه و رهـا نکنید مرا به دوری خود دور از خـدا نکنید من و جـدا شـدن از دامـن شما هرگز حـیاتِ بود و نبود از برای یک دمتان خـدای داده شـرافـت به کـل عـالـمتان خدا گواست که اوصاف ما بود کمتان عـطا کـنیـد مضامین نـو به میـثـمـتان که همچو «میثم» تـمار مدحـتان گوید |